Sunday, December 14, 2008

تیکان تپه و کورد مسئله سی- بهرام افشاری

تیکان تپه و کورد مسئله سی- بهرام افشاری

ائلگون(شنبه) ۲٣ آذر ۱٣٨۷ - ۱٣ دسامبر ۲۰۰٨

"فتنه‌ها آنگاه که روی آورند با حق شباهت دارند و چون پشت کنند حقیقت چنانکه هست نشان داده می‌شود؛ فتنه‌ها چون می‌آیند شناخته نمی‌شوند و چون می‌گذرند شناخته می‌شوند." (نهج‌البلاغه خطبه 93)

مردم فهیم، مبارز و غیور تیکان‌تپه اینک این شهر غریب، عقب نگه داشته شده و مظلوم اما زیبا، مستعد، با فرهنگ، و غنی و تاریخی در آستانه اشغال قرار دارد، اشغالی آرام و مرگی تدریجی. سرزمین مادریمان به یاری تک تک ما نیازمند است و اگر عجله نکرده و اقدامی نکنیم فردا باید هویت مذهبی و قومی خود را انکار کرده و خانه و کاشانه خود را ترک گفته و راهی دیار غربت شویم. اگر دیر بجنبیم شرمسار تاریخ خواهیم شد.

چریان از این قرار است که حرکتی فعال و موذیانه در حال تغییر و برهم زدن ترکیب جمعیتی شهرهای ترک‌نشین و دوگانه‌نشین(ترک و کرد) آذربایجان‌غربی جهت توسعه و ایجاد استانی کردنشین در غرب خاک مقدس آذربایجان می‌باشد که هدف نهایی این حرکت پلید در سطحی بالاتر تجزیه غرب آذربایجان، کردستان، شمال‌عراق، جنوب‌شرقی ترکیه و شمال سوریه جهت ایجاد کشوری به نام "کردستان بزرگ" می‌باشد. ذهی خیال باطل. فعالین این تفکر شوم تحرکات فوق‌العاده‌ای در داخل و خارج کشور آغاز نموده‌اند. حمایت‌های آمریکا و اروپا از اکراد و سیاستهای حمایتی دولت مرکزی ایران از اکراد جهت کاهش نفوس و نفوذ ترکهای آذربایجان در کنار بی‌لیاقتی و سکوت مسئولان بومی منطقه به همراه ناآگاهی و ساده‌لوحی و بی اعتنایی ترکهای آذربایجان غربی، غرب آذربایجان(از ماکو تا تیکان‌تپه)را به سرانجام اندوهباری رهنمون می‌سازد که اگر هرچه زودتر نسبت به آن چاره‌جویی نشود در آینده‌ای نه‌چندان دور منطقه را دچار چالش‌های جدی خواهد نمود. با توجه به حساسیت موضوع در این مقاله ابتدا به تاریخچه و نحوه مهاجرت اکراد به منطقه تیکان‌تپه پرداخته و سپس با تشریح وضعیت فعلی اکراد در این شهر به ارائه چند راهکار ساده اما مهم در این باره خواهیم پرداخت.

منطقه افشار در جنوبی‌ترین قسمت استان آذربایجان غربی قرار گرفته و تکاب(تیکان‌تپه) مرکز آن یکی از استراتژیک‌ترین شهرهای آذربایجان محسوب می‌شود که در نقطه تلاقی چهار استان آذربایجان‌غربی، آذربایجان‌شرقی، زنجان و کردستان قرار گرفته است. به دلیل اینکه بافت اولیه شهر در میان کوههای خاردار بؤیوک‌تپه، قره‌ناو و مینجیق‌تپه محصور بوده است شهر به تیکان‌تپه یا تیکانلی‌‌تپه مشهور شده است که هنوز هم افراد بومی و قدیمی منطقه تکاب را با نام حقیقی آن یعنی تیکان‌تپه می‌خوانند. در سال 1315(ه.ش) در پی برنامه‌های نژاد پرستانۀ رضاخان مبنی بر تغییر اسامی تورکی به فارسی و زدودن هویت تورکی آذربایجان اسم تیکان‌تپه نیز به همراه هزاران اسم تورکی دیگر کشور فارسی تبدیل شده و تکاب نامیده می‌شود. کلمۀ آوشار یا افشار نیز ار دو جزء آو به معنی شکار و شار به معنی مایل و علاقمند تشکیل شده و در واقع آوشار به معنای شکارچی می‌باشد. افشارها یکی از 12 طایفه بزرگ تورکان اوغوز می‌باشند که بخش عمده‌ای از این منطقه در جنوب دریاچه اورمیه، سولدوز(نقده)، قوشاچای(میاندواب)، سایین‌قالا (شاهین‌دژ) و تیکان‌تپه(تکاب) پراکنده شده‌اند. تورکان افشار به درازای تاریخ در منطقه ساکن بوده و حماسه‌های عظیمی را خلق نموده‌اند. پروفسور کریستین سُن دانمارکی در کتاب " نادر آخرین جهانگشای آسیا" اشاره می‌کند که نادرشاه افشار متولد روستای قیرخلی تیکان‌تپه می‌باشد که به همراه طایفۀ خود به شمال خراسان کوچانده می‌شوند. زبان مردم منطقۀ افشار تورکی آذربایجانی بوده و شیعه مذهب می‌باشند. منطقه افشار مانند سایر مناطق غرب آذربایجان همواره مورد هجوم اکراد کوچ نشین بوده و از این راه همواره متحمل خسارات جانی و مالی بسیاری نیز شده‌اند. با این وجود اکراد هرگز نتوانسته‌اند به زور اسلحه این منطقه را تصاحب کنند. همانگونه که رودلف ناومان آلمانی در صفحۀ 42 کتابش" تخت سلیمان" که حدوداً 40 سال پیش نگاشته اشاره می‌کند:"کردهای این محل در واقع با اجازه و حمایت خوانین افشار و با تلاش مقامات دولتی برای یکجانشین کردن عشایر کرد ایران به آنجا نقل مکان کرده بودند." بدین ترتیب خانهای افشار برای یکجانشین کرن عشایرکرد قسمتی از اراضی خود را در مرز تیکان‌تپه- ساققز به اکراد واگذار نموده و این کار شروع فاجعه‌ای می‌شود برای منطقه افشار. اکراد پس از آنکه تجمعات بزرگی را در مرز تیکان‌تپه – ساققز پدید می‌آورند دسته دسته به سمت سایر مناطق افشار هجوم آورده و تورکهای افشار به تدریج نیز زمین‌های خود را ترک کرده به سمت شهر رهسپار می‌شوند. اکراد رفته رفته کلونی‌های بزرگی را در روستاهای ترک نشین گوی‌آغاج، چوپلو و ... تشکیل داده و سپس مسیر تخت سلیمان را در پیش گرفته و در روستاهای ترک‌نشین قره‌قیه، نبی‌کندی، حسن‌آباد، احمدآباد و ... ساکن شده و با ایجاد رعب و وحشت ترکها را مجبور به مهاجرت می‌نمایند. آنگاه پس از مستحکم کردن پایگاههای خود در روستاهای اطراف راهی شهر تیکان‌تپه می‌شوند.

شکل‌گیری شریف‌آباد: تا 40 سال پیش در داخل شهر تیکان‌تپه منطقه‌ای به اسم شریف‌آباد وجود نداشت و درستی این امر را می‌توان از افراد مسن شهر جویا شد. در شهر تکاب نیز تعداد انگش‌شماری از خانواده‌های اکراد ساکن بودند که این عده هم در مکالمات خانوادگی خویش نیز به لهجه کردی تکلم نکرده و حتی بعضی از آنها لباس کردی نیز نمی‌پوشیدند که تنها راه شناخت آنها از دیگران بود، اغلب این افراد در مراسمهای مذهبی شیعیان(ترکها) نیز مشارکت می‌کردند. تا اینکه در حدود 40 سال قبل فردی به نام شریف دایی و همسرش که از ترکهای منطقه بودند به دلیل اینکه قادر به خرید زمین در داخل شهر نبودند خارج از محدوده شهر در آن زمان و در طرف پل خروجی شهر کلبه‌ای ساخته و در آنجا ساکن می‌شوند که این پل بعد‌ها به پل شریف ‌دایی(شریف آباد کورپوسی) معروف می‌گردد. با گذشت زمان چندین خانواده زا اکراد نیز در این محل ساکن شده و به تدریج این منطقه نیز به محل تجمع اکراد تبدیل شده و نام شریف آباد به خود می‌گیرد. با اینکه بسیاری از زمینهای کشاورزی و روستاهای مردم منطقه افشار را اکراد تصاحب می‌کنند(با خرید یا ...) اما بازهم ترکها هجوم آنها را به شهر جدی نمی‌گیرند و با جملاتی چون " آنها نیز انسان هستند." و یا " کردها نمی‌توانند هیچ کاری از پیش ببرند." با استقبال این میهمانهای ناخوانده می‌روند. در میان غفلت ترکها سالها بدین منوال سپری می‌شوندو تجمع وحشتناک اکراد رفته رفته به انبار باروتی بدل می‌شود که این انبار باروت با وقوع انقلاب اسلامی منفجر شده و اکراد ظاهراً مظلوم و ساکت وبیچاره چهره واقعی خود را نشان می‌دهند. به دلیل انحلال نیروهای نظامی و عدم انسجام دولت جدید احزاب کومله و دموکرات به سرعت اکراد را مسلح کرده و با آرزوی کشوری به نام " کردستان " همزمان با غرب آذربایجان، تیکان‌تپه را نیز آماج حملات خود قرار می‌دهند. هزاران شهید، صدها جانباز و دهها مفقود و میلیاردها تومان خسارت مالی تنها بخشی از هزینه‌‌ای بود که مردم منطق به دلیل سهل‌انگاری چندین ساله‌شان پرداخت کردند. تا اینکه با تشکیل سپاه و با کمک آنها، مردم منطقه به سختی توانستند فتنه اکراد را دفع نموده و آنها را تار و مار نمایند. امروز کوچه و خیابانهای شهرمان مزین با اسم این شهیدانی است که در درگیری با اکراد مسلح به شهادت رسیدند. با فروکش کردن جنگ نفرت مردم منطقه نیز نسبت به اکراد فروکش کرده و تمام فجایع به بار نشسته به دست آنها را فراموش کردند. اکراد نیز اسلحه‌هایشان را به زمین گذاشته و این‌ بار با قاچاق سیگار، مواد آرایشی و بهداشتی، مشربات الکلی، پارچه و مواد مخدر شهر را دوباره مورد هجوم خود قرار می‌دهند، هجومی پنهان ولی خطرناک‌تر از هجوم آشکار. با سودی که اکراد از این راه کسب می‌کنند اقدام به خرید زمینهای کشاورزی و منازل مسکونی و مغازه‌ها می‌‌کنند. در حالیکه ترکهای منطقه زمینهای خود را به اکراد فروخته و برای پیدا کردن راهی برای سیر کردن شکم خود و فرزندان راهی قزوین، کرج، تهرانف ساوه، هشتگرد و ... می‌شوند. از سوی دیگر با افزایش زاد و ولد اکراد روز به روز جمعیت آنها افزایش می‌یابد. حدود 10 سال قبل رهبران مذهبی و فکری اکراد به آنها توصیه می‌کنند که تنها در شریف اباد تجمع نکرده و در قسمت‌های مختلف شهر پراکند شوند. در این میان بنگاه‌های املاک اکراد نیز فعال شده و با حمایتهای مالی گروههای ذی‌نفع اکرادی که توانایی‌ مالی برای خرید مسکن و مغازه را ندارند حمایت مالی شده و در قسمتهای مختلف شهر ساکن می‌شوند. سهل‌انگاری ترکها از یک طرف و سکوت و کج فهمی مسئولان از طرف دیگر آنقدر ادامه می‌یابد تا اینکه در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 78 نزدیک بود اکراد فردی را راهی مجلس کنند. در شرایطی که ترکها با خوشبینی تمام به این قضایا می‌نگریستند در سال 81 اکراد توانستند یکی از نمایندگان خودر را راهی شورای شهر کرده و در سال 85 نیز با هماهنگی و یکدستی در میان تفرقه‌ و پراکندگی ترکها تعداد افراد خود در شورای شهر را افزایش دهند، که این موضوع فاجعه‌ای دیگر را برای شهر رقم می‌زند. امتیازهای تاکسیرانی از طرف عضو کرد شورای شهر و رئیس نادان اداره پست در اختیار اکراد قرار می‌گیرد به طوریکه امروزه اغلب تاکسی‌های شهری را اکراد تصاحب کرده‌اند. کارگران و رانندگان ترک شهرداری اخراج شده و جای خود را به اکراد اغلب غیر بومی می‌دهند. اکراد شورای شهر اسم یک میدان در شریف آباد را به نام مولوی کرد و یک خیابان را به نام صلاح الدین ایوبی که هیچ ارتباطی به اکراد ایران ندارند، نامگذاری می‌کنند. تا به این طریق تفاوت قومی و مذهبی خود را از سایرین در نگاه اول به دیگران گوشزد کنند!!! آنچه گذشت تنها گوشه‌ای از برنامه اشغال تدریجی تکاب توسط اکراد می‌باشد که می‌توان نکات زیر را نیز در کنار آنها یادآوری کرد:

- اغلب مهاجرین تیکان‌تپه به سایر شهرها را ترکها تشکیل می‌دهند در حالیکه اغلب مهاجرین به تیکان‌تپه را اکراد سایر مناطق و شهرها شامل می‌شود.

- اغلب تولدهای انجام شده در شهر مربوط به اکراد است. که دلیل این موضوع مربوط به سیاستهای بازدارنده نظام می‌باشد که متاسفانه تنها روی ترکها(شیعه‌ها) کارگر افتاده نه روی اکراد(سنی‌ها).

- به دلیل نبود شرایط مناسب شغلی و ... و مهاجرت ترکها اغلب زمین‌ها توسط اکراد خریداری ‌می‌شود.

- بسیاری از کارمندان جدید ادارات مخصوصاًَ بانکها را اکراد تشکیل می‌د‌هد که دلیل این امر به تنگ نظری واحدهای گزینش ادارات شهری از یک طرف و نفوذ اکراد با نفوذ در امور سرپرستی و استخدام کارکنان استان از طرف دیگر می‌باشد.

- اقتصاد یکی از نکات بسیار مهم در اعتلای یک ملت است، اکراد به ندرت کالاهای مورد نیازشان را از ترکها خریداری می‌کنند در حالیکه ترکها زیاد به این مسئله توجه نداشته و اغلب بی‌ اعتنا می‌باشند.

- تقریبا تمام توزیع کنندگان مشروبات الکلی، مواد مخدر، سیگار و سایر مواد قاچاق را اکراد تشکیل می‌دهند که از این راه سود کلانی را به جیب می‌زنند در حالیکه متاسفانه بعضی از مصرف کنندگان نیز ترکها می‌باشند.

- تقریبا تمام دوره‌گردان و دست‌فرشان شهر را اکراد شامل می‌شوند که اغلب نیز از اسیر شهرها آمده و بدون رعایت قوانین تجاری (عوارض و...) ضربه جبران ناپذیری را به اقتصاد و اشتغال همشهریان وارد می‌کنند.

- اغلب مغازه‌های اکراد با اسامی کردی نامگذاری شده و حتی تبلیغات جاده‌ای بین تکاب – شاهیندژ و بیجار مربوط به اکراد و کردستان بوده تا حدی که حتی ظاهری مختلف با آنچه هست به راههای شهری ما داده است.

- ....

اما اینک تحت این شرایط و با اینهمه هجوم فرهنگی، اقتصادی و مذهبی و ... چه باید کرد؟

1- توجیه دوستان ، آشنایان و مسئولان بومی دلسوز به ابعاد فاجعه و تبدیل آن به یک گفتمان روزمره جهت بالا بردن سطح اگاهی اقشار مختلف مردم.

2- نفروختن هیچ نوع ملک اعم از زمین و ساختمان مسکونی و واحد تجاری و کشاورزی به اکراد و همچنینی اجاره ندادن آنها حتی به قیمت گزاف.

3- عدم مهاجرت به سایر شهرها و توجیه کسانیکه قصد مهاجرت به سایر شهرها را به امید سراب دارند.

4- درخواستهای مکرر و پیگیری‌های جدی از مسئولان برای سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال در شهر برای جلوگیری از مهاجرت به سایر شهرها.

5- در صورت امکان پرهیز از هرگونه برقراری رابطه دوستانه یا فامیلی و عاطفی با اکراد.

6- عدم ایجاد ارتباط اقتصادی با اکراد بخصوص با دوره‌گردان و دست فروشان که فرصتهای شغلی را از جوانان خودمان سلب می‌کنند.

7- ارزش نهادن به زبان و فرهنگ ماردی‌مان " ترکی آذربایجانی".

8- شرکت فعالانه در انتخابات شوراها و مجلس برای جلوگیری از هرگونه سوئ استفاده اکراد از این فرصتها و ممانعت از زیاده‌خواهی اقلیت در برابر اکثریت.

و ....

" تورپاقدان پای اولماز."
"کسانیکه تاریخ خود را مطالعه ننمایند محکوم به تکرار

0 Comments:

Post a Comment

<< Home