Sunday, November 09, 2008

قوشاچاي (مياندوآب)، ريشه شناسي و وجه تسميه آن



قوشاچايQoşaçay
(مياندواب)


نامهاي تركي شهرها و اماكن جغرافيائي آزربايجان و ايران، ريشه شناسي و وجه تسميه آنها

مهران بهاري

شنبه، دوم نوامبر- ٢٠٠٨
ائلگون، اولو سويوق آيي، سيچان ايلي
Elgün, Ulusoyuq ayı, Siçan ili


http://toponimler.blogspot.com/

قوشاچاي Qoşaçay
(مياندواب)


شهر قوشاچاي سر چهار‌راهي ميان شهرهاي تبريز، مراغه، اورمو (اورميه) و سنندج واقع شده و استانهاي آزربايجان غربي و شرقي و كردستان را بهم وصل مي‌كند. هلاكوخان امپراتور مغول روستاي حسين‌آباد (نام اصلي ؟) را كه در چند كيلومتري جنوب قوشاچاي قرار دارد به پايتخت تابستاني خود انتخاب كرده بود.

ريشه شناسي

قوشاچاي نامي تركي مركب از صفت "قوشا" به معني جفت و اسم "چاي" به معني رود است.

قوشاQoşa : "قوش+-ا" به معني جفت، دوتا، اسم از مصدر "قوشماقQoşmaq " به معني پيوستن، يكي شدن. فرمهاي گوناگون اين مصدر در زبانهاي تركي چنين اند: قوش Qoş (تركي قديم، قاراخاني، مياني، تركيه، آزربايجاني، قاقاووز، تركمني، سالار، قيرقيزي، بالقار، قوموق، تووا-توفالار)، قوس Qos (ساري اويغور، قزاقي، نوقاي، قاراقالپاق، ازبك، اويغور، باشقير، آلتائي)، قوش Quş (تاتاري، باشقير)، قيويش Qıwış (باشقير)، خوس Xos (خاقاسي، ياقوتي)، خوش Xuş (چاووشي)، خوهوي Xohuy (ياقوتي)، خوهون Xohun (ياقوتي)، كوهون Kohun (دولقان). از زبان تركي به اشكال قوشي Qoşi به زبان مغولي، قوس Qos به مغولي غربي و خوش Xoş به قالموقي وارد شده است. برخي از تركي شناسان ريشه "قوشماق" را مصدر "قو.ماقQomaq " به علاوه پسوند مشاركتي "–ش" دانسته اند. (مانند "باشماقBaşmaq " كه از مصدر "باماقBamaq " به معني بستن، بند زدن به علاوه پسوند مشاركتي "–ش" حاصل شده است. "باشماق" در زبان تركي به معني نوعي كفش بنددار است. نام عمومي كفش در زبان تركي "آياق قابيAyaqqabı " است). ريشه "قو" در زبان مغولي نيز وجود دارد: "قوجار" (دو)، "قورين" (بيست)، "قوس" (جفت)، "قوسمالچين" (دوگانه، دوقلو)، "قوسمان"، "قوقورؤ (ميان دو چيز)، ....

قالب "بن مصدري+-ا": كلمه "قوشا" با استفاده از پسوند "-ا، -ه" كه به بن مصدر قوشماق افزوده شده حاصل گرديده است. پسوند "ا-ه"، پسوند اسم ساز از فعل در تركي است، اين پسوند در تركي باستان و قديم بسيار رايج بوده و اين قالب در نامهاي جغرافيائي قديمي تركي به وفور بكار رفته است: مانند پسوند "-آوا" در نامهاي جغرافيائي (نك. آبا-آوه، و آواجيق)، "قوشاQoşa " (از مصدر قوشماق)، "ساواSava " (از مصدر ساوماق، نك. ساوا-ساوه)، "درهDәrә " (از مصدر درمه ك)، "قالاQala " (از مصدر قالاماق). اين قالب را در كلمات "ياراYara " (از مصدر يارماق)، "دوغاDoğa " (به معني طبيعت از مصدر دوغماق)، "دؤنهDönә " (به معني دفعه و بار، از مصدر دؤنمه ك)، "سورهSürә " (به معني برهه و مهلت، از مصدر سورمه ك)، "دوراDura " (به معني نقطه از مصدر دورماق)، "هاچاHaça " (دوشاخه، از مصدر آچماق)، "چكهÇәkә " (به معني ويرگول از مصدر چكمه ك)، "سيغاSığa " (به معني ظرفيت، از مصدر سيغماق)، "ائورهEvrә " (به معني مرحله از مصدر ائويرمه ك)، "چئورهÇevrә " (به معني محيط از مصدر چئويرمه ك)، .... نيز مي توان مشاهده كرد.

در گذشته خود كلمه "قوش" بدون افزودن پسوند "-ا" نيز به صورت اسم و به معاني جفت، يكي از جفت، دو پياله پياپي شراب، ... بكار رفته است: "قوش آتQoşat " (اسب شاه)، "قوش بيچه كQoşbiçәk " (قيچي. قيچي و يا قايچي كلمه اي مغولي است).

چايÇay : كلمه اي تركي به معاني اوليه رودخانه، رود كوچك، رود كم آب، ماسه، سيل، كم عمق، .... احتمالا از ريشه "سايSay " باستاني. معني اوليه "ساي" ناحيه اي از زمين پوشيده با سنگ بود، با بسط معني به بستر خشك رودخانه و سپس رودخانه اي كم آب و كم عمق فصلي، رودخانه اي كه در زمستان جاري و در تابستان خشك است گفته شد. از همينجا "ساي" در طول زمان معني كم عمق را پيدا كرده است. ("ساي سو" به معني آب كم عمق است). لغت "سايدامSaydam " (ساي+دام) به معني شفاف نيز از همين ريشه است، يعني چيزي كه درون آن به راحتي ديده مي شود.

فرمهاي گوناگون كلمه چاي در زبانهاي مختلف تركي: چاي (تركي ميانه، آزربايجاني، تركمني، بالقار، ياقوت)، ساي (باشقوردي)، شاييق (شور)، چايرام (آلتايي). (علاوه بر چاي، در زبان تركي كلمات زير نيز براي رودخانه بكار مي روند: اؤگوزÖgüz : رودخانه، اؤگه نÖgәn : نهر، اؤزه نÖzәn : رودخانه، موره نMürәn : رودخانه (مغولي)، درهDәrә : رودخانه، ...). از همين ريشه است لغت "چاييرÇayır " به معني آبگير رودخانه و يا گياهي كه در كناره آب مي رويد.

وجه تسميه:

نام "قوشاچاي" از سوي مردم و در اعتراض به اسم دولتي و تحميلي "مياندوآب" كه نامي به زبان بيگانه فارسي بوده و صرفا به منظور ترك زدائي از چهره و تاريخ آزربايجان و تحقير ملت ترك از سوي دولت ايران جعل گرديده، بر اين شهر آزربايجاني ‌گذارده شده است.

انتخاب و تحميل نام فارسي "مياندوآب" از سوي دولت ايران براي نامگذاري اين شهر ترك و آزربايجاني، به منظور القاي اين انديشه است كه ملت ترك لياقت و حق نامگذاري اماكن جغرافيائي در وطن خويش و زبان تركي نيز قابليت و توانائي بكار برده شدن براي اين منظور را ندارد. و از اينرو نامگذاري شهرها و اماكن جغرافيائي آزربايجان مي بايست توسط فارسان و به زبان فارسي انجام پذيرد.

نامهاي جغرافيائي مشابه:

"قوشا"، به عنوان صفت در نامهاي جغرافيائي آزربايجان و مناطق تاريخي حضور تركان در ايران بكار رفته است. مانند نام روستاي "قوشابولاقQoşabulaq " (قوشابلاغ)، كوه "قوشاداغQoşadağ " (قوشه داغ) در شمال شهر هريس و غرب رشته كوه ساوآلانگ (نك. ساوآلانگ-سبلان) و جنوب غربي پيشگين (نك. پيشگين-مشكين شهر)، تالاب قوشاگؤلوQoşagölü (قوشاگلي) در ٣١ كيلومتري جنوب غربي هشده¬ري (نك. هشده-ري-هشترود)، "قوشاتپهQoşatәpә " در استان اردبيل.

كاربرد اين نام به تنهائي در نامهاي جغرافيائي نيز ديده مي شود، مانند نام روستاي "قوشه" (قوشا-كشا) در جنوب شرق "تويه دروار" (نك. تويسركان-توي سرگه ن) در ٣٥ کيلومتري جاده ي دامغان – سمنان (محل "صد دروازه ي" قديم).

چاي نيز رايجترين كلمه براي ناميدن "رود" در تركي آزربايجاني معاصر است و به وفور براي ناميدن رودخانه ها و نهرها و آباديها و روستاهاي مجاور آنها در سراسر ايران بكار رفته است.

همچنين "قوشو چايدام" نام درياچه اي در وادي اورخون در جنوب درياي بايكال در آسياي ميانه نيز ميباشد.

نتيجه

"قوشاچاي" تركيبي كاملا تركي به معني دورود، و مركب از صفت "قوشا" به معني دو، دوگانه، و اسم "چاي" به معني رودخانه است و اشاره به قرار داشتن اين شهر در ميان دو رودخانه "تاتائو" (سيمينه‌رود) و "جيغاتي" (زرينه‌رود) دارد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home