Tuesday, July 29, 2008

همگرايي تركيه و ايران و تاثير آن بر غرب آذربايجان



همگرايي تركيه و ايران و تاثير آن بر غرب آذربايجان

Oxtay.turk2008@gmail.com

در بررسي روابط بين كشورهاي ايران و تركيه تقريبا مقاطع بسيار اندكي را مي توان يافت كه اين دو كشور بزرگ و تعيين كننده منطقه خاورميانه داراي مناسبت هاي دوستانه واقعي و نه رسانه ايي باشند، كه شايد نقطه شروع و آغازين چنين روندي را به زمان حكومتهاي تورك زبان آغ قويونلو و قاراقويونلو و متعاقبا شدت يافتن آن در زمان بقدرت رسيدن امپراتوري عثماني در تركيه كه مذهب سني داشت و نيز رسميت يافتن و فراگير شدن سريع مذهب شيعه به رهبريت شاه اسماعيل ختايي در امپراتوري صفويه مرتبط دانست كه نقطه اوج درگيريها نيز همان جنگ مهم و بزرگ چالدران بود. همچنين شورشها و غارتگريهاي اشخاصي همچون شيخ طه در تركيه و شيخ عبيدالله و سيميتقو در ايران و مناطق غربي آذربايجان نيز بدون دخالتها و تحريكات ايندو كشور بر عليه يكديگر صورت نگرفته است كه در نتيجه آنها تنها آذربايجان و نواحي غربي آن متحمل زيانهاي بسيار زياد مادي – معنوي شده اند كه بحران امروزين غرب آذربايجان در خصوص اقليت مهاجر كرد منطقه نيز نتيجه و محصول آن رقابتهاي بي ثمر بوده است. در قرن معاصر نيز بدليل پيشرفت تكنولوژي در جهان و پيشرفتهاي بزرگ در زمينه كشف و استخراج منابع انرژي در خاورميانه كه از زمان پيدايش بشر مهمترين كانون تمدن و نيز رقابت و جنگ بوده است، مورد توجه قدرتهاي بزرگي همچون شوروي سابق، انگلستان و آمريكا قرار داشته است كه اينان در راستاي كسب منافع بيشتر و گسترش حوزه هاي نفوذ، با استراتژي ((ايجاد تفرقه)) همواره سعي نموده اند كه دولتها و ملتهاي منطقه را در راستاي تامين منافع ملي خود همسو و همگام نمايند.

پس از وقوع انقلاب اسلامي در سال 57 تا كنون نيز روابط سياسي ايران و تركيه هيچگاه داراي ثبات نبوده است و عمدتا ايندو كشور همسايه در خصوص مسائل مختلف در تعارض با يكديگر بوده اند. عمده دليل اين موضوع نيز برپايي حكومتي ايدوئولوژيك و اسلامي در ايران و اعتقاد به جدايي دين و سياست در بين دولتمردان تركيه مي باشد، از سوي ديگر آمريكا و اسرائيل كه دو دشمن اصلي و مهم ايران محسوب مي شوند در تمامي عرصه هاي سياسي، اقتصادي و نظامي تركيه حضوري تقريبا دائمي داشته اند و مناسبات بسيار نزديك و گسترده ايي بين طرفين وجود داشته است. در سالهاي اخير نيز بدليل رشد هويت گرايي در آذربايجان و تركهاي ايران، خطر تحريك احساسات ملي تركهاي ايران بوسيله ملي گرايان تركيه همواره از سوي نهادهاي امنيتي ايران عنوان شده است كه مجموعه اين عوامل سبب گشته اند روابط دولتهاي تركيه و ايران همواره بسردي گرايد.

در سالهاي اخير و خصوصا بعد از حوادث 11 سپتامبر كه آمريكا به بهانه مبارزه با تروريسم لشكركشي خود به خاورميانه را آغاز كرد و كشورهاي افغانستان و عراق را به اشغال خود درآورد، نظم نويني در منطقه خاورميانه در حال شكل گيري است كه بر روابط بين كشورهاي تركيه و ايران نيز شديدا تاثيرگذار بوده است. روند اين تحولات بگونه ايي بوده است كه تقريبا برخلاف همگان كشورهاي ايران و تركيه تمايل زيادي به همگرايي و گسترش مناسبات دوستانه و همكاريهاي مشترك سياسي، اقتصادي و حتي نظامي و امنيتي از خود نشان داده اند كه عوامل چنين امري را در دو بعد بين المللي –منطقه ايي و عوامل داخلي مي توان بررسي نمود.

در بعد بين المللي –منطقه ايي، بعد از پاسخ منفي دولت تركيه به كاخ سفيد در خصوص استفاده سربازان آمريكايي از پايگاه انجيرليك در جنوب تركيه در حمله به عراق و عدم همراهي تركيه در جنگ عراق باعث شد كه كاخ سفيد اين مساله را بعنوان بهانه ايي البته محكم بر عليه منافع ملي تركيه بارها مورد استفاده قرار دهد، چراكه در بين كشورهاي همسايه عراق، تركيه بزرگترين متحد و شريك سياسي و اقتصادي ايالات متحده است و پاسخ منفي تركيه همچنان كه قابل پيش بيني بود عواقب سنگيني بر دوش دولتمردان تركيه گذاشته است كه تقويت گروهك تروريستي پ ك ك و افزايش قدرت تاثيرگذاري اين تروريستها در عرصه سياست تركيه نمونه ايي از عواقب آن سياست تركيه در جنگ عراق مي باشد، همچنين رجز خواني هاي ((مسعود بارزاني)) بر عليه تركيه كه تا ديروز در كوهستانهاي شمالشرق عراق فعاليت مسلحانه انجام ميداد نمي تواند بدون پشتوانه ايي قوي بنام كاخ سفيد انجام گيرد و نيز حوادث تلخي كه در شمالشرق عراق و خصوصا در شهر نفت خيز و تورك نشين كركوك بر عليه توركها اعمال مي شود بيربط به آن تصميم مهم دولت تركيه نيست. از سوي ديگر اين پاسخ منفي تركيه با استقبال كشورهاي عربي منطقه و نيز ايران مواجه شده است. با توجه به استقرار حكومتي اسلامي در تركيه كه مورد تمايل دولتهاي اسلامي منطقه مي باشد مي توان گفت فصل جديدي در روابط بين تركيه و كشورهاي اسلامي خاورميانه شروع شده است. از سوي ديگر تركيه كه اكنون با يك تهديد داخلي بنام تروريست هاي پ ك ك مواجه است كه نقش نيروهاي آمريكايي در تحريك و تقويت و حمايت اين تروريستها بارها از سوي مراجع غير رسمي ايندو كشور عنوان شده است، آنكارا را بر آن داشته، تا به همان استراتژي چندين ساله خود يعني ((ميانجي منطقه ايي)) شدت دهد و به نقش آفريني در مسائل خاورميانه بپردازد. به همين دليل است كه گاها ترافيك ديپلماسي منطقه ايي در آنكارا شدت مي يابد و در همين راستا سفرهاي دولتمردان سوريه و لبنان و حكومت خودگردان فلسطين از سويي، و از سوي ديگر ديدارهاي مقامات ارشد رژيم اسرائيل، در ادامه سياستهاي منطقه ايي تركيه است تا با الگوي مد نظر ضمن همگرايي بين همسايه كوچك اما خطرناك سوريه كه در سالهاي نه چندان دور از جمله عوامل تحريك و حمايت كننده تروريستهاي پ.ك.ك بود، روابطي دوستانه برقرار نمايد و نيز خود را در مساله فلسطين به بازيگري مهم مبدل سازد. همچنين از لابي يهود نيز جهت بهره گيري براي حل تهديدات تروريستهاي پ ك ك و نيز پيشبرد عضويت در اتحاديه اروپا استفاده نمايد. در اينسوي، ايران بعنوان كشوري كه اكنون در رديف اول دشمنان آمريكا در منطقه است همچنان با تهديد نظامي آمريكا روبروست هرچند كه اجرايي شدن حمله نظامي آمريكا به ايران و آنچه در افغانستان و عراق اتفاق افتاده بعيد بنظر مي رسد، اما بحث حملات موشكي به تاسيسات هسته ايي ايران بقوت خود باقيست. با توجه به روابط نه چندان مطلوب ايران با كشورهاي عربي و خصوصا كشور تعيين كننده عربستان كه بدليل تضادهاي مذهبي و نيز مشكلات مرزي و ارضي با امارات متحده عربي و ادعاهاي ايران بر جزاير سه گانه داراي روابط پر تنشي با اعراب مي باشد و لذا ايران گزينه تركيه را بعنوان كشوري كه مي تواند براي تعديل سازي سياستهاي ضد ايراني آمريكا و اسرائيل به ايران كمك نمايد مد نظر قرار داده است، از سوي ديگر تركيه نيز جهت سركوب و يا حل مساله تروريستهاي پ ك ك و نيز مساله ارمنستان به ايران نيازمند است و فعلا منافع مشترك تركيه و ايران بخاطر وجود خطر مشترك در هم آميخته شده است و در 2-3 سال اخير مناسبات و همكاريهاي دو كشور بشدت در حال رشد مي باشد. در سالجاري ميزان همكاري در سرمايه گذاريهاي اقتصادي ايندو كشور به بيش از 11 ميليارد دلار رسيده است، خط لوله مستقيم و اختصاصي انتقال گاز ايران به تركيه تا زمستان سالجاري آماده بهره برداري مي شود و نيز نيروها و نهادهاي امنيتي و نظامي ايران و تركيه در خصوص مبارزه با تروريستهاي پ.ك.ك و پژاك همكاريهاي بسيار نزديكي باهم دارند. شرايط ژئوپلوتيكي دو كشور و تنوع مليتي در هردو كشور و نيز تهديدات داخلي و آنچه كه امنيت ملي ناميده ميشود در هردو كشور تقريبا شرايط يكساني دارند، هم ايران و هم تركيه پتانسيل هاي لازمه جهت دخالت در مسائل داخلي همديگر را دارند، همين مساله گرچه در ظاهر بيشتر به نقطه ضعف شبيه است، اما با وجود قدرتهاي جهاني در منطقه خاورميانه و وجود خطر مشترك، ديپلماسي ايندو كشور در قبال همديگر يك ديپلماسي خلاق بر پايه تنش زدايي و تقويت همگرايي منطقه ايي است، ايران كه از سوي دشمن ايدئولوژيك يعني اسرائيل و دشمن استراتژيك يعني آمريكا تهديد نظامي مي شود با نفوذي كه در بين حزب الله لبنان، شاخه هاي جهاد اسلامي و مبارزان فلسطيني و نيز ارتباطهاي كليدي با دولت سوريه دارد، مرزهاي غيرجغرافيايي و سياسي و امنيت ملي خود را در فلسطين و لبنان و در بغل گوش اسرائيل تعريف كرده است كه جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائيل نمونه بارز آن مي باشد كه بگونه ايي ميتوان آنرا نمايش قدرت ايران در منطقه عنوان كرد، همين مساله نقش ميانجيگري تركيه در مساله فلسطين و نيز روابط ايران-اسرائيل-آمريكا را پررنگتر مي كند. تركيه از اين رهگذر بدنبال رسيدن به دو هدف مهم خود مي باشد، يكي ورود به اتحاديه اروپا و ديگري دفع تهديدات تروريستي گروهك پ.ك.ك و جدايي خواهان كرد، و البته گوشه چشمي نيز به حل مساله اختلافات با ارمنستان با ميانجيگري ايران را دارد. ايران نيز در حاليكه هم از شرق (افغانستان) و هم از غرب(عراق) و هم جنوب (خليج فارس) در محاصره نظامي آمريكائي هاست و موضوع پرونده هسته ايي مسير مه آلودي را طي ميكند، جهت حل مسالمت آميز مساله به تركيه بعنوان ميانجي تاثيرگذار و پل ارتباطي با غرب مينگرد، هردو كشور در تلاش هستند تا با درهم تنيدن مسائل خاورميانه از مساله فلسطين گرفته تا چاههاي نفت و حفظ تماميت ارضي كشورهاي منطقه شرايطي را بوجود آورند تا هرگونه دخالتي از سوي آمريكا، خطراتي نظير جنگ منطقه ايي، حملات تروريستي بر عليه آمريكا و هم پيمانانش و نيز گسترش حوزه نفوذ رقباي آمريكا (نظير روسيه و چين) در منطقه را فراهم آورد.

در اين بين مجموعه عوامل ذكر شده و تحولات رخ داده سبب گشته است تا نواحي غربي آذربايجان موقعيت ژئواستراتژيكي بخود گيرد. با توجه به ادعاهاي ارضي گروهكهاي تروريستي و افراطي كردي بر غرب آذربايجان، شرايط بگونه ايي است كه تمامي تحولات خاورميانه بر سرنوشت مردم غرب آذربايجان تاثيرگذار است، چراكه فعلا كردها بعنوان هم پيمان و سربازان ارزان قيمت آمريكاييها بازيگري فعال در صحنه سياسي منطقه هستند و همين سربازان ارزان قيمت روياي تشكيل ((كردستان بزرگ)) را در مناطقي كه هيچوقت متعلق به آنها نبوده است را در سر مي پرورانند و با استفاده از فرصتهاي طلايي بدست آمده هم در سطح بين المللي و هم با ايجاد شاخه ها و گروههاي تروريستي و نظامي در تلاش به فعليت رساندن آرزوي خود مي باشند. اكنون واقعيت تلخ اينست كه آذربايجان مورد تهديد ارضي مي باشد. در مقابله با افراطيون و زياده خواهان گروههاي كردي، تنها جبهه غير دولتي و مردمي كه مي تواند در برابر اين ادعاها و تجاوزها مقاومت كند، حركت ملي- مدني و هويت گراي آذربايجان است، متاسفانه اين حركت بدليل جوان بودن هنوز ابزارهاي لازم جهت مقابله به مثل با تجاوزگران و زياده خواهان را ندارد، همچنين طبع و سرشت ملت آذربايجان حركتهاي مدني را ترجيح ميدهند و مقابله مدني، نياز به صرف زمان بيشتري دارد، با نگاهي تاريخي اين موضوع خود را بوضوح نشان ميدهد. آذربايجان و خصوصا نواحي غربي آن كه در تاريخ معاصر در چند مقطع مورد تجاوز و حمله دشمنان قرار گرفته اند، هرچند كه متجاوزان همواره پس از براه انداختن كشتارهاي فراوان، تراژدي شكست را تجربه كرده و مقهور مردم آگاه و شجاع غرب آذربايجان شده اند اما نمي توان از خسارتهاي مادي-معنوي كه اين تجاوزگران بر آذربايجان تحميل كرده اند چشم پوشي نمود. لذا بنظر ميرسد فعلا ثبات در منطقه به نفع آذربايجان است و هرگونه تنش و بحران و جنگهاي رواني در منطقه به ضرر منافع ملي آذربايجان خواهد بود، چراكه مدعيان ارضي آذربايجان توانسته اند خود را بعنوان بازيگري فعال وارد عرصه سياسي منطقه نمايند ولي آذربايجان هنوز به آن مرحله دست نيافته است. البته شايان ذكر است در خصوص دفع فتنه كردهاي افراطي در خصوص ادعاهاي ارضي شان بر غرب آذربايجان همگرايي ايران و تركيه كاملا به نفع آذربايجان است، اما در سطح كلان اين خطر وجود دارد تا اين دو دولت براي سركوب حركت ملي – مدني و هويت گراي آذربايجان در ايران توافق نمايند و نيز چنين سياستي را نيز در مقابله با ناراضيان كرد در تركيه پيشه كنند، ولي با مراجعه به حافظه تاريخي و نيز اصول قدرت يابي منطقه ايي هيچ يك از دو كشور چنين سياستي را پيشه نخواهند كرد، چراكه تروريستهاي پ.ك.ك با وجود اينكه تماميت سرزميني كشور ايران را مورد تهديد قرار داده اند و تلفات سنگين مادي و معنوي بر جمهوري اسلامي وارد ساخته اند اما اكنون با وضعيت سياسي ايران در جهان و منطقه، تروريستهاي پ.ك.ك برگ برنده ايران در منطقه هستند، بدين شكل كه اگر اين گروههاي تروريستي وجود نداشتند شايد تركيه هيچگاه به اين علاقمندي خواهان همگرايي و گسترش فعاليتها و مناسبات دوستانه با ايران نمي شد ولي فعلا چنين مساله ايي تحقق يافته و تركيه نيز به جديت تهديدات داخلي و قدرت ايران در مساله مورد بحث واقف است، از سوي ديگر با اينكه تركيه هيچگاه از فعاليتهاي ملي گرايانه در ايران حمايت نكرده است اما هيچگاه حاضر نمي شود حركت ملي-مدني و هويت گراي آذربايجان كلا سركوب شود و از بين رود، چراكه آنگاه در برابر ايران چيزي براي عرضه و دخالت در مسائل داخلي نخواهد داشت و مواضع ايران در موقعيت تعيين كننده تري قرار خواهند گرفت. بهرحال اين دو كشور فعلا در الويت اول به حل خطر آمريكا و سپس به حل و يا دفع تهديدات داخلي و اختلافات منطقه ايي مي انديشند و در اين بين با مجموع معادلات موجود ثبات در منطقه بهترين گزينه ايي است كه مي تواند فعلا حافظ منافع ملي آذربايجان باشد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home