Monday, January 01, 2007



اسکان عشایر کرد در غرب آذربایجان

اقدام در جهت اسکان عشایر کرد در مرزهای غربی ایران ( غرب آذربایجان ) به منظور ایجاد نوار حایلی بین ترک های آذربایجان و ترکیه ، سیاستی است که در طول ده ها سال توسط رژیم های شوونیست و ضد ترک تهران و با توصیه ی اربابان غربی شان به اجرا در آمد و در طول این مدت خاک مقدس آذربایجان وجه المصالحه ی حکومت های فارس با گروهک های تروریستی کرد ، در ازای آرام نمودن و مطیع ساختن آن ها شد .

حمایت های پشت پرده از اسکان و رشد جمعیتی بی رویه کردها در غرب آذربایجان و اعطای زمینه های قاچاق و سرمایه های نجومی به دست آمده از این راه ، زمینه ساز بحران سنگینی شد که با گذشت زمان اینک به مثابه پاشنه آشیل و نقطه ی ضعفی بر ژئو پولوتیک آذربایجان سنگینی می کند . بحرانی که همانند آن در شمال ارس و در سرزمین های قفقاز به دست دیگر دشمن قسم خورده ی جهان ترک یعنی روس ها به وقوع پیوست .

ایجاد یک دولت ارمنی در غرب قفقاز بعنوان حایلی میان جمهوری آذربایجان با ترکیه در اوایل قرن بیستم ، که با اعطای منطقه ی استراتژیک ” زنگه زور” به ارمنستان موجبات جدایی میان خاک نخجوان با کلیت این جمهوری ترک را نیز فراهم آورد . طراحی بحران قاراباغ و دامن زدن به آن نیز چون پاشنه ی آشیلی بر راه توسعه و ترقی آذربایجان عمل کرد و در این میان نقش دولت اسلامی نیز غیر قابل انکار بود …….

رژیم جمهوری اسلامی ایران در گذشته حمایت های علنی و غیر قابل انکاری را از حزب تروریستی ( پ.ک.ک ) ، در جهت اخلال در امور داخلی ترکیه و اعمال فشار بر دولت آن کشور به عمل آورد . ولی غده ی سرطانی پ.ک.ک به موازات این اعمال محوله ، نقش بارزی را نیز در جهت بیدار نمودن احساسات لجام گسیخته اکراد غرب آذربایجان خصوصا در نیمه ی شمالی آن بازی کرد . همزمان با مبارزات مسلحانه ی گروههای نظامی کرد در سالهای بعد از انقلاب اسلامی و دوران جنگ ایران و عراق که در نیمه ی جنوبی آذربایجان غربی جریان داشت ، کوچکترین تحرکی در میان عشایر کرد و کوه نشین شهرهای ماکو ، خوی ، سلماس به چشم نمی خورد .

آن ها که در زیز خط تمدن و در بدوی ترین وضعیت به گذران زندگی مشغول بودند و هستند ، بعدها با رفت و آمد آزادانه ی چریک های پ ک ک در خاک آذربایجان و ایجاد پایگاههای نظامی آنان در خاک ایران ، رفته رفته سر به شورش برداشتند و شروع به طرح ادعاهای ارضی نسبت به خاک آذربایجان نمودند . اینک نوبت عشایر و چوپانان کرد این مناطق بود که خود را ساکنین و صاحبین اصلی این سرزمین و باقی مانندگان تمدن های درخشان اورارتو ، ماد ، ماننا و …بنامند .

در جریان اعتراضات کردها به دستگیری عبدالله اوجالان که در مناطق مختلفی جریان داشت ، وزارت اطلاعات ، دستگاههای نظامی و حتی فرمانداریهای منطقه از کردها برای انجام اعتراضاتی ساختگی و فرمایشی دعوت به عمل آوردند . از جمله ی آن ها سازماندهی کردهای منطقه ی ماکو در شهر بازرگان بود . حاکمیت ایران که در ابتدا سرخوش از شعارهای ضدترک ، ضدآمریکایی و اسرائیلی آن ها بود ، در فاصله ی کمی با شعارهای استقلال طلبانه و شورش های خیابانی آنها مواجه شد و با دست پاچگی به سرکوب صوری این اعتراضات پرداخت . ولی این موفقیت بزرگی برای کردها بود که برای نخستین بار در سطح شهرهایی چون ماکو و ارومیه دست به حرکت های خیابانی و اعلام موجودیت خویش زده بودند .

امروزه این تحرکات با ایجاد شاخه ی ایران از حزب پ ک ک یعنی گروهک پژاک به مرحله ی تازه ای رسیده است . هر از چند گاهی خبر از کشته شدن تعدادی از سربازان بی گناه و حتی درجه داران نظامی ایران در نوار مرزی با ترکیه و یا درگیری های صوری و از پیش تعیین شده ی آنان با اشرار مسلح پژاک به گوش می رسد ولی کشته شدن چند سرباز یا نظامی برای دولت فاشیست ایران چندان هزینه ای نیست که بابت آن از حمایت های چندین ده ساله ی تهران در قبال کردها بر علیه ترک ها چشم بپوشد .

گزارش های اخیر از مناطق مرزی ماکو و بازرگان حاکی ست که پژاک اینک از نوعی خودمختاری و آزادی کامل در آن مناطق برخوردار است . بطوریکه قاچاق محموله های عظیم بنزین و گازوئیل از طریق نوار مرزی ماکو – ترکیه در انحصار کامل آن ها می باشد . همه روزه عصرها با تعطیل شدن گمرک بازرگان که قاچاق شبانه ی سوخت و دیگر کالاها به آن سوی مرز آغاز می شود ، حاکمیت بی چون و چرای اشرار پژاک نیز آغاز می شود . آن ها از همه ی محموله های سوخت که توسط گروههای مختلف ترک و کرد به ترکیه حمل می شود ، کمیسیون و درصد اخذ می کنند و همه ی قاچاقچیان موظف به هماهنگی با آنها می باشند .

در مواردی که گروهی از پرداخت این درصد مقرر شده به آن ها امتناع کند و یا بدون اطلاع آنها مبادرت به قاچاق سوخت نماید ، توسط اعضای گروه پژاک و در دادگاههای صحرایی محاکمه می شود . در برخی از این دادگاهها از طریق موبایل تماس مستقیمی با مسئولین خودفروش ایرانی برقرار می شود و پس از پخش اظهارات آن مقام مسئول نظیر رئیس اداره قاچاق شهرستان ، افسران ارشد نظامی و اطلاعاتی – مبنی بر اینکه مراجعه و خبرچینی فلان فرد نزد ما صحت دارد – آن شخص محاکمه می شود . یکی از این دادگاهها در مورد روحانی یکی از طوایف کرد ماکو برگزار شد .

در این محاکمه ، نامه ی آن روحانی به فرمانداری ماکو در مورد اقدامات پژاک و خصوصا محل اختفای سرکرده ی آنان در ماکو به اسم ” جمیل ” ، قرائت و سپس حکم اعدام در مورد او به اجرا درآمد . این نامه از طریق عضو سابق شورای شهر ماکو و کارمند فرمانداری این شهر به اسم ” عبدالمجید جلالی نژاد ” که خود کرد و از حامیان پشت پرده ی آنان بوده است ، در اختیار پژاک قرار گرفته بود . ” جمیل ” که خود از کرد های سوریه است ، از دوستی نزدیک مقامات محلی ماکو و اداره ی اطلاعات این شهر برخوردار بوده است . بطوریکه در این اواخر در خود شهر ماکو سکونت داشت و دارد و همه روزه می شود او را در چهارراه مرکزی ماکو ملاقات کرد ! چندی پیش جمیل به یکی از درجه داران ارشد راهنمای رانندگی ماکو نسبت به جریمه کردن ماشین های سایپا که از مورد استفاده ترین خودروها توسط قاچاقچیان کرد است تذکر داده بود . طبق گزارشهای جدیدتر ، اینک فرد دیگری بنام ” کاک سعید ” سرکردگی اشرار پژاک را در این شهر عهده دار شده است .

گروه پژاک در این فرمانروایی بی حد و حصر خود بر نوار مرزی ، از همکاری نزدیک رؤسای پایگاههای مرزی برخوردار است و آن ها بیشتر به خاطر عواید سرشار این همکاری و بعضا از ترس اقدامات تلافی جویانه ی این گروه تن به حمایت خفت بار از دشمنان آذربایجان می دهند .

در مناظق کردنشین و مرزی ارومیه نظیر صومای برادوست ، مرگور ، هشتیان و ….. نیز در غیاب نیروهای نظامی ایران ، پژاک از وضعیت مشابهی برخوردار است . به دلیل عدم پاسخگویی پمپ بنزین های منطقه سلماس به حجم گسترده قاچاق سوخت ، اتومبیل هایی که بعد از تهیه سوخت از ارومیه از طریق مسیرهای فرعی راهی مرزهای سلماس می شوند نیز ، هرکدام مجبور به پرداخت 20 هزار تومان به ماموران پژاک می باشند .پژاک در جهت پیشبرد طرح توسعه طلبانه ی خود و عملی نمودن آرمان کردستان بزرگ ، از تمامی سرمایه داران کرد منطقه و مردان طوایف کرد ، مبالغی را مطالبه می کنند و همه ی آنها موظف به پرداخت این مبالغ مقرر شده می باشند .

به دنبال زاد و ولد قارچ گونه ی اکراد و سرازیر شدن آنها به طرف شهر که با تشویق سران قبایل کرد و سیاست های جهت دار مرکز صورت می گرفت ، نمادی لازم بود که نمایانگر حضور آن ها در شهر ماکو باشد . با حمایت های مالی سرمایه دار بزرگ اکراد یعنی ” باران گؤزل ” – که اینک در جمهوری آذربایجان و اکراین سکونت دارد و مالکیت شرکت های بزرگ چند ملیتی در سطح بیشتر کشورهای منطقه را در دست دارد – و با حمایت های تنها عضو کرد شورای شهر سابق ماکو یعنی جلالی نژاد ، آنها برای اولین بار موفق به احداث مسجدی در ماکو شدند و خانه ی پدری باران گؤزل پس از مذاکرات پشت پرده ی بسیار با مسئولین وطن فروش ماکو و تهران و اهدای رشوه های کلان به آنها اینک بعنوان موزه در آمده است . موزه ای بیانگر حضور عنصر کرد در ماکو و زمینه ساز ادعاهای آینده آنها نسبت به این شهر می باشد .

طرح دیگری نیز برای حصارکشی دور قبرستان در روستاهای دورافتاده ی کردنشین ، توسط پژاک پیشنهاد و هزینه های آن از سرمایه داران کرد مطالبه شد چرا که از نظر آنها این قبرستان ها می توانند سندی بر حضور اکراد در منطقه خصوصا برای مناقشات ارضی آینده باشند .جای تاسف بیشتر اینجاست که با وجود آزادی عمل بی حد و مرز کردها ، فعالین فرهنگی – سیاسی حرکت ملی آذربایجان در ماکو ، متحمل سنگین ترین فشارهای امنیتی ، بازداشت های پی در پی و محاکمات طولانی در دادگاههای مختلف می شوند .

حتی توزیع یک کاغذ پاره با مضامین نه چندان تند و با تیراژ محدود ، جست و جوهای دامنه دار خائنین اداره ی اطلاعات و سپس بازداشت و بازجویی تمام فعالان این شهر می شود ولی تروریست های بی رحم پژاک و پ ک ک حتی نسبت به همزبانان خاطی خود نیز اندک ترحمی به خرج نمی دهند ، با آرادی کامل در حال کسب ثروت های کلان و پیاده نمودن قدم به قدم حاکمیت نامشروع کرد در سرزمین آذربایجان می باشند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home