Friday, May 19, 2006



مناسبات دوستی پ·ك·ك با رژيم اسلامی و روابط مشكوكش با بخشی از فرماندهان سپاه پاسداران

احزاب ناسيوناليست کرد و نقش آنها از دید محمد آسنگران مسئول کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران

عليرغم گسترش اعتراضات راديكال مردم در كردستان نقش ناسيوناليسم كرد و جريانات قوم پرست كرد برای ايجاد مزاحمت و مانع تراشی در مسير رو به پيش اين اعتراضات را نبايد دست كم گرفت· جرياناتی مانند حزب دمكرات كردستان ايران و پژاك· و پ·ك·ك· و سازمان زحمتكشان عليرغم نقش مشابه همه آنها برای مانع تراشی در مقابل مبارزات رادیكال مردم، اختلافاتی با هم دارند که دامنه آن به سايت بازتاب رژيم سلامی هم کشيده شده است· اما با اين وجود در صورت لزوم اينها در كنار هم و بر سر يك ميز مينشينند· اختلافات فعلی اينها بر سر نقش برتر هر كدام ازآنها است· حزب دمكرات خود را محور جنبش ناسيوناليستی در كردستان ميداند و رقبای خود در اين جنبش را بر نمی تابد· ما شبيه اين اختلافات در ميان احزاب ناسيوناليست كرد در كردستان عراق را ديده ايم و اينها هم از همان قماشند· افقشان يكی است، سنتشان يكی است و همگی بر آمده از جنبش ناسيوناليستی كرد هستند· بنابراين در صورت لزوم احزاب ناسيوناليست كرد در عراق هم، مستقيمأ همراه اينها وارد عمل خواهند شد· روزی كه ببينند جمهوری اسلامی رفتنش قطعی و نزديك است، دوستی امروزاحزاب ناسيوناليست كرد در عراق با رژيم حاكم بر ايران، به دشمنی تبديل ميشود· بنا بر اين روشن است كه احزاب بورژوايی مثل حزب دمكرات و جريانات شبه فاشيستی و قوم پرستی مانند پژاك و سازمان زحمتكشان و··· ميتوانند به راحتی در كنار همديگر و با چراغ سبز نشان دادن به آمريكا وارد ميدان شوند·

بعد از حمله آمريکا به عراق و حاکم شدن احزاب ناسيوناليست کرد در کردستان عراق, احزاب و جريانات ناسيوناليست کرد در كردستان ايران، از نزديکيشان به دوم خرداديهای داخل رژيم کاسته شد و در مقابل دفاتر آمريکا چمباتمه زده ومنتظر ملاقات و چراغ سبز آنها شدند· حزب دمکرات کردستان ايران با افتخار رﺌيس جمهور شدن دوباره بوش را اميدی برای خود قلمداد کرد· اين حزب به بوش تبريک گفت و رسمأ از آمريکا خواست در ايران دخالت کند و از "نيروهای دمكرات" (بخوان حزب دمکرات) دفاع كند·

اين حزب با از دست دادن قاسملو نقش متحد کننده ناسيوناليسم کرد در کردستان ايران را از دست داده است· اکنون يک حزب بی تحرك و كم خاصيت برای ناسيوناليسم کرد محسوب ميشود· به همين دليل جريانات قومپرست برای اينکه به جنبش خودشان جواب بدهند ناچارند که دوز قومپرستيشان را بالا ببرند تا بتوانند اين صف پراكنده و نا اميد جنبش ناسيوناليستی را متحد كنند· اين جريانات برای اينکه جای حزب دمکرات را پر کنند ناچارند با او به رقابت بپردازند·

پ·ک·ک تا سال 2004 تلاش ميکرد که راسأ خودش در كردستان ايران خلا جايگاه حزب دمكرات كردستان ايران را پر کند· رژيم اسلامی و سپاه پاسداران آنها را كمك ميكردند تا اين فضا ايجاد شود كه ناسيوناليسم كرد در كردستان ايران به پ·ك·ك توجه نمايد· زيرا اينها دوست جمهوری اسلامی بودند· رابطه حسنه پ·ك·ك با رژيم اسلامی و تحرك بی مشكل اينها در شهرها، اين امكان را فراهم آورده بود كه بخشی از گرايش ناسيوناليستی را متوجه خود كنند· اما به دنبال توافقات جمهوری اسلامی و دولت تركيه، نتيجه اين شد كه به اپوزيسيون همديگر كمك نكنند· بعد از اين توافقات ميانه پ·ك·ك با جمهوری اسلامی دچار مشكل شد و مقرها و مراكز فعاليت آنها از شهرهای مرزی در ايران برچيده شد· با اين وجود همكاری و كمك جمهوری اسلامی به پ·ك·ك دور از چشم تركيه به شكل مخفيانه همچنان ادامه دشت· در چنين شرايطی بود كه پ·ك·ك نميتوانست مثل قبل در كردستان ايران در گشت و گذار باشد·

پ·ك·ك هم برای اينكه از رژيم اسلامی امتياز بگيرد شاخه ای از خودش را به اسم پژاك سازمان داده و به جنگ مسلحانه با رژيم اسلامی تشويق كرد· بنابر اين پژاك با ايده های قوم پرستانه و سنتهای عقب افتاده به عنوان جريانی قوم پرست و شبه فاشيستی تلاش ميكند كه وارث حزب دمكرات كردستان ايران و پ·ك·ك باشد، و با فشار به جمهوری اسلامی راه همكاری رژيم با پ·ك·ك را هموار كند· اين جريان ورژن كردستان ايران پ·ك·ك است· يكی از افراد پ·ك·ك در مورد تشكيل پژاك چنين نوشته است: "حزب حيات آزاد کردستان (PJAK) خود نيز همچون شاخه سازماندهی‌شده مبارزات و فعاليت‌های شرق کردستان (منظور كردستان ايران است) و ايران در داخل کنگره خلق ـ که بنابر روند تغيير و تحول شرايط سياسی ـ اجتماعی کردها در سطح خاورميانه همچون محصول PKK و KADEK در پاييز 2003 تاسيس شد· و در نوروز 2004 در نتيجه برگزاری کنگره‌ای اعلام موجوديت کرد".

تمام هدف پ·ك·ك از ساختن پژاك اينست كه از طريق اين سازمان بتواند با فشار به رژيم اسلامی شرايط را برای كمك حكومت اسلامی بخود فراهم كرده و تنگنای فعلی خود را تخفيف دهد· زيرا پ·ك·ك به دنبال اخراج رهبريش از دمشق، اوجلان ناچار شد به اروپا بيايد و از اروپا به كنيا فرستاده شد و از آنجا هم او را تحويل تركيه دادند· به دنبال اين اتفاقات اوجلان از زندان دستور خلع سلاح نيروهای پ·ك·ك را صادر كرد· به دنبال اين اتفاقات بحران در رهبری اين جريان بالا گرفت· به دليل اختلافاتشان با احزاب كرد در كردستان عراق به ايران آمدند· جمهوری اسلامی اينها را كمك كرد· اما بعدأ و به دنبال توافقات ايران و تركيه مقرات و مراكز تجمع شان باز هم به كوههای ميان تركيه،عراق و ايران منتقل شد· در چنين شرايطی پ·ك·ك در سال2003 به دنبال انشعاب بخشی از كادرهای رهبريش و ترور تعدادی از آنها تحت فشار بيشتری قرار گرفت· ناچارأ برای برون رفت از اين اوضاع تعدادی از افراد خود را در سال 2004 به اسم پژاك و ورژن كردستان ايران خود سازمان داد و اعلام موجوديت كردند و فعاليت نظامی چريكی را عليه رژيم اسلامی در پيش گرفتند· اينها خودشان را آپويسم يعنی پيروان اوجلان خطاب ميكنند·

پ·ك·ك عليرغم مناسبات دوستی قبلی با رژيم اسلامی و روابط مشكوكش با بخشی از فرماندهان سپاه پاسداران اكنون و به دنبال توافقات حكومت ايران و تركيه در تنگنای شديدی قرارگرفته است· اينها سالها در رضاﺌيه و مناطق مرزی در داخل خاك ايران مقر و مراكز تداركاتی داشتند، اكنون در نتيجه توافقات رژيم اسلامی و دولت تركيه عملا آچمز شده و زمينگير شده اند· تعدادی از آنها انشعاب كرده و خود اوجلان هم در زندان از همان اول افتضاح ببار آورد و دلسردی و چند دستگی را درميان اين جريان دامن زد· بحران جدی و همه جانبه پ·ك·ك كه در اين چند سال اخير كل موجوديت آنها را زير سوال برده است غير قابل حل است· تنها اميد اينها به سازش با تركيه و همزمان جلب كمكهای ايران به خود است· در چند ماه گذشته بخشی از جمهوری اسلامی و مشخصأ سايت بازتاب كه زير نظر محسن رضايی فرمانده قبلی سپاه پاسداران و دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام فعاليت ميكند، آگاهانه پژاك را علم كرده اند· زيرا ميخواهند به جناح مقابل خود بفهمانند بايد به پ·ك·ك نزديك شوند در غير اين صورت پژاك عمليات نظامی ميكند و···

البته اين سياست سايت بازتاب از آنجا ناشی ميشود كه اولا مبارزات مردم را به اين جماعت بی ريشه ربط بدهد، نه به خواستهای انسانی و مترقی مردم و نقش جريانات چپ و كمونيست، ثانيا ربط دادن مبارزات مردم به پژاك مسلح، زمينه را برای سركوب حركات اعتراضی مردم فراهم تر كرده و كشتار و زندانی كردن تظاهركنندگان و يا اعدامهای بعدی و قتل در زير شكنجه و خشونت رژيم را به نوعی توجيه ميكند· بنا بر اين حكومت اسلامی با توجيهات بيشتری به نظامی كردن كردستان و اعدام و شكنجه و ترور مردم ميپردازد· در عين حال جمهوری اسلامی ميداند كه هر آن بخواهد با پ·ك·ك و پژاك به توافق ميرسد· به اين ترتيب از نظر خودشان دارند اين سناريو را پيش ميبرند كه كل ناراضيان از رژيم اسلامی را چشم انتظار پژاك كنند· زيرا هر وقت بخواهند با امتياز كوچكی به پ·ك·ك و اجازه ميدان مانور دادن به آنها، پ·ك·ك پژاك را محدود و يا حتی منحل اعلام ميكند·

نتيجه اين سياست رژيم اسلامی قرار است در ميان مردم ايجاد نا اميدی بكند· اما با اين وجود بخش ميليتانت و عقب افتاده ناسيوناليسم كرد از سر استيصال، با توجه به بی نقشی حزب دمكرات كردستان ايران، چشم اميد به پژاك بسته است· پژاك و آن بخش از ناسيوناليسم كرد كه به اين پروژه دست ساز اميد بسته است طولی نخواهد كشيد كه نا اميد و سرخورده ميشوند· زيرا گرايش قوپرستی كه به پژاك و سازمانی مثل سازمان زحمتكشان دل بسته است بی پايه و بی آينده است· هر اتفاق و سازش و مذاكره ای ميان دولتهای ايران و تركيه با قطبهای اصلی ناسيوناليسم كرد ميتواند سرنوشت اينها را رقم بزند· اين سازمانهای قوم پرست راسأ جريانات جديی نيستند· نتايج مناسبات دولتها و احزابی مثل حزب دمكرات بارزانی و اتحاديه ميهنی جلال طالبانی و حزب دمكرات كردستان ايران سرنوشت اين گروههای قوم پرست را هم رقم ميزند· هر آن پ·ك·ك به اين نتيجه برسد كه پژاك را تعطيل كند در عرض چند روز آنرا تعطيل و حتی ميتواند منحل اعلام كند· بنا بر اين چنين جريانی راسأ خودش كاره ای نيست· كنترلش دست كسان ديگری است· پژاك يك جريان دست ساز است· برای اهداف خاصی اين سازمان را سرهم بندی كرده اند·

همينجا لازم است تاكيد كنم كه نگرانی و اختلاف حزب دمكرات و سازمان زحمتكشان با پژاك از اينجا ناشی ميشود كه پژاك با معامله و مذاكره با جمهوری اسلامی جای آنها را پر كند و در نتيجه به طرف مذاكره با آمريكا هم تبديل شود· عمق نگرانی حزب دمكرات و سازمان زحمتكشان از پژاك از اينجا ناشی ميشود·

اما حزب دمكرات با تمام سرگردانی و بی تحركيش هنوز جريان قابل اتكاتری برای ناسيوناليسم كرد به حساب می آيد· نهايتأ جامعه حول سياستهای ناسيوناليستی با نقش اصلی حزب دمكرات و چپ و كمونيسم به رهبری حزب كمونيست كارگری ايران قطبی ميشود· جريان دست ساز پژاك نميتواند به يك جريان جدی در جامعه تبديل شود· اما مشكل اصلی ناسيوناليسم كرد بی افقی و بيربط بودنش به زندگی مردم در جامعه است· علاوه بر اين علت اصلی تنگنايی كه ناسيوناليسم كرد دچارش شده است رشد راديكاليسم و كمونيسم در جامعه است· چپ جامعه به عنوان جريانی بالنده در چند سال قبل، در راس مبارزات مردم بوده است· ناسيوناليسم كرد در چنين فضايی سرگردان و بيربط به مطالبات مردم تناقضاتش عيان تر ميشود· همه اين دستجات ناسيوناليستی كرد قدرتگيری احزاب كرد در كردستان عراق را الگوی خود قرار داده اند، اما در عين حال متوجه اين واقعيت سرسخت هم هستند كه در كردستان ايران ميدان خالی نيست· چپ و كمونيسم و در راس آن حزب كمونيست كارگری اين خواب و خيال را نقش بر آب ميكند· اما اين مصافی است كه برای تعيين سرنوشت آن ما جدالهای جدی تری را هنوز پيش رو داريم·

0 Comments:

Post a Comment

<< Home